فیلم زرد >
تحت تأثیر جریانی مشخص فیلم ساختن اتفاق طبیعی در سینما است. وقتی عباس کیارستمی، «خانه دوست کجاست» را میسازد تا سالها و نسلها بعد فیلمسازان جدید و جوان با ایده گرفتن از سبک فیلمسازی وی و یا کپی کردن مشخصههای تصویری سعی در بازآفرینی موفقیتی دارند که عباس کیارستمی با ساخت این فیلم به دست آورد. این جریان هم میتواند به ایستایی و توقف طولانیمدت سینما منجر شود هم میتواند توسط فیلمسازان با دانش و بااستعدادی چون اصغر فرهادی، متحول شود، تغییر شکل دهد و درنهایت با یک ایده اولیه که در ورای پرداختی متفاوت و شخصی نقش فرعی دارد، جریانی جدید به وجود آورد و خود به پویایی سینما کمک کند.
پس طبیعی است اکنونکه اصغر فرهادی و فیلمهایش نهفقط در داخل که در جشنوارههای بینالمللی و نزد منتقدان داخلی و خارجی اینقدر محبوب شدهاند، فیلمسازان جوان و اصولاً فیلم اولی با تأثیر گرفتن از این جریان دست به تولید آثاری بزنند که گاه در حد یک کپیبرداری محض از آب درآمدهاند و گاه حرفی برای گفتن داشتهاند. در این میان اما تاکنون، نه فیلمسازی دیدهایم که جسارت اندیشیدن ورای جهان ذهنیفرهادی داشته باشد و نه فیلمی که آنقدر دقیق و اصولی ساختهشده باشد که با ایجاد جریانی جدید، حرکتی روبهجلو ایجاد کند و تکانی اساسی به سینما بدهد. همینگونه هم هست که سالهاست شاهد خیل زیادی از کپیبرداریهای دسته چندمی از آثار فرهادی و فقط چندتایی فیلم خوب و مستقل چون «برادرم خسرو» و «ویلاییها» بودهایم. با این مقدمه تکلیفمان با «زرد» مشخص میشود. درست حدس زدید، «زرد» هم یکی دیگر از آثاری است که متأثر از فرهادی و سینمای وی ساختهشده است؛ اما مصطفی تقی زاده، علیرغم اینکه فیلم اولش حرف چندانی برای گفتن ندارد، شاید جز معدود کسانی باشد که در تأثیرپذیری از سینمای فرهادی، یکسره تا بیخ ماجرا پیش نرفته است و در ورای داستانی که حول یک بحران میگذرد و واکنشهای اخلاقی طرفین را برمیانگیزد، بارقهای، هرچند کمرنگ، از جهانبینی خودش و سینماگری که اصولاً میتواند باشد نشانمان میدهد.
«زرد» داستان چند جوان نخبه است که برای بورسیهای که دریافت کردهاند راهی ایتالیا هستند اما درست چند شب قبل از عزیمت، حادثهای رفاقت، دوستی، اعتماد و همه ویژگیهای اخلاقی آنها را به محک میگذارد و با پیشروی ماجرا هرکدام از این شخصیتها بیشازپیش در دوراهی انتخاب آینده و خوشبختی خود یا ماندن پای رفاقت و دوستیشان مردد میشوند.